نمیترسم...

نترسون باغ و از گل
نترسون سنگ و از برف
نترسون ماه و از ابر
نترسون کوه از حرف
نترسون بید و از باد
نترسون خاک و از برگ
نترسون عشق و از رنج

نترسون مارو از حرف
🔽🔽

اصرار


دیشب خودت گفتی برو اصرار کردی
براینڪہ رفتي باڪسي اقرار ڪردی

من رفتم و باریدم و مُردم ازاین درد
دیوانہ حالا مي نویسي باز برگرد؟!!!ا